سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تصویر تازه

دعای عرفه رفتن ما هم جالب بود ! اول که قصد داشتیم به خاطر سردی هوا بمونیم تو خونه و با تلویزیون دعا بخونیم اما تصمیمون عوض شد چون دعای دسته جمعی صفای دیگه ای داشت . گفتیم با بهره بردن از نفسهای  مردم  شاید خدا خواست و دعای ما رو هم پذیرفت . از طرفی دوست داشتم بچه ها هم با این فضاها انس بیشتری بگیرند و روحشان با معنویت گره بخوره و آثار دعا و معنویت را ببینند . بگذریم .

وقتی رفتیم برای دعا ، آقایی که دعا را می خوند بنده خدا یک کلمه از معانی دعا را هم توضیح نداد یا اینکه نگفت که اصلا برای چی آمدیم و برای کی دعا می کنیم  فقط هر چند خط یکبار می گفت امام حسین امروز میره کربلا و چه مصیبتهایی سرش میاد و دم به دم روضه می خوند ، نهایتش هم می گفت امام حسین این دعا را خونده . دریغ از این که یک کلمه بگه : ( بابا ، امام حسین (ع) خودش هم توی این روز با خدای خودش عاشقانه مناجات و راز و نیاز می کرده ) و متاسفانه به جای این که معارف دعای عرفه را یاد بگیریم چسبیدیم به این که امام حسین (ع) داره دعا را می خونه و بعدش هم می خواد بره کربلا و مصیبتها و غیره و غیره .

هزار درد و دریغ که بهترین روز برای درک نعمتهای خدا و اعتراف به اونها و قصور خودمون در سپاسگذاری و شکر و ثنای او و شناخت و آشتی با خدا را که اصلی ترین درس دعای عرفه است به فراموشی سپردیم . البته زیارت امام حسین (ع) در این روز از اعمال وارده است و گریه بر آن امام عزیز هم خیلی ارزشمنده اما این به آن معنی نیست که آموزه های اصلی دعای عرفه را  که همان امام به ما آموخته اند را به فراموشی بسپاریم و فقط به روضه خوندن اکتفا کنیم .

اما بعد از دعا که خودش داستان دیگری دارد .

ما که تمام دعا رو توی فضای باز و هوای سرد نشسته بودیم بعد از اتمام دعا سریع آمدیم بیرون که چشمتون روز بد نبینه ! بین جمعیت انبوهی که داشتن خارج می شدند گیر افتادیم . جالب بود که آقایون محترم اصلا رعایت خانومها را نمی کردند . انگار نه انگار که محرم و نامحرمی درکار است و بعد از دعا بد نیست که کمی حال و هوای دعا رو هم با خودمون داشته باشیم . همه فقط می خواستن برن خونه ، حالا به کیا می خورن و لهشون می کنند و چه به روز بچه های بیچاره میاد گویا اصلا اهمیتی نداشت . از آثار این گونه رفتارها این بود که بچه های ما در اثر فشار مضاعفی که نمی تونستن تحمل کنند احساس کنسرو شدگی می کردن و به همین دلیل هم شروع کردن به گریه کردن که ای کاش خونه مونده بودیم و دعا را همان جا می خوندیم .

 جالب تر این که برخی از این ملّت غیور که کلّی وقت دعا خونده بودند و الهی العفو گفته بودند حالا سوار ماشینهای بخاری دارشون شده بودند و شیشه ها رو تا بالا کشیده بودند و با اینکه یکی دو تا سرنشین بیشتر نداشتن بی خیال بندگان خدایی که پیاده توی این سرما گوشه خیابان مونده بودند گازشو گرفته بودند و می رفتن . تاکسی ها هم که آب گل آلود پیدا کرده بودند هوس ماهی گرفتن به سرشون زده بود و غالبا دربست سوار می کردند اون هم با کرایه هایی شگفت انگیز . این شد که ما هم تا جائی که پاهامون از سرما کرخ نشده بود پیاده گز کردیم ولی بالاخره مجبور شدیم با پرداخت یکی از همون کرایه های شگفت انگیز خودمون را به منزل برسونیم و به عنوان تعقیبات مراسم عرفه یکی یک قرص سرماخوردگی خوردیم و مشغول گرم کردن مغز استخوانهای یخ بسته مون شدیم که تقریبا تا پاسی از شب طول کشید .

نتیجه اخلاقی : من فکر می کنم نه اون جور دعای عرفه خوندن مناسب بود و نه اینجور برنامه ریزی برای مهمانهای دعای عرفه . کاش مسئولین امر کمی دقیق تر بودند تا خاطره خوبی از مراسم دعای عرفه توی ذهن مردم مخصوصا بچه ها می موند .


ارسال شده در توسط ع . انصاری