توی یک کتاب می خوندم که : ( مادر موظف است به کودک شیر حلال بدهد و خودش هم غذای حلال بخوره . در غذای روحانی یعنی فکر و اندیشه هم همینطوره . مردی که خیال و خاطره و هوس بد توی سرش داشته باشه فقط روح خودشو می سوزونه ، اما زنی که بارداره اگه به اونها مبتلا بشه نه فقط خودش بلکه نوزادشم آسیب می بینه . به همین دلیله که زن باید بیشتر از مرد مراقب افکار و اندیشههای خودش باشه . این نشانه عظمت زنه که همچین دامنه وسیعی از تأثیر داره و به همین دلیل هم خداوند مسئولیت بیشتری را در این زمینه به او محول کرده . برای همین هم مقام معلم از دانش آموز بالاتر است چرا که دانش آموز فقط در برابر خودش مسئولیت داره اما معلم هم در برابر خودش هم در برابر شاگردان .)
فکر کن ! حرف جالبیه ها ! تا حالا اینجوری به موضوع فکر کردی ؟ به نظرم مادرهای جامعه ما به مادر بودن و وظیفه مادری و بزرگی مقام شون چند جور نگاه می کنند :
· یا اینکه اساسا نگرشی مثل نگرش نویسنده کتاب را قبول ندارن و میگن این بزرگی را نخواستیم ! چرا مردا نباید به اندازه ما مراقب افکارشون باشند ؟ اونوقته که ممکنه کسی بهشون جواب بده که حقتونه این بزرگی رو ازت بگیرند . وقتی متوجه نمی شین که این لطف به ما زنها شده نه به مردها .( چقدر خشن جواب می دن ها )
· یا اینکه اصلاً خبر ندارن و از عظمت مقام خودشون چیز روشنی نمی دونند و زیر دست مردهایی افتادن که از اون زنها هم نسبت به مقام مادر بی خبرترند . (خدا به دادشون برسه)
· یا اینکه خودشون با درک این عظمت و بزرگی روح قدرشو می دونند و بهش احترام میگذارند و همانطور که خالقشون می خواد برای او به کارش میگیرندو چنین حسی خیلی زیباست .
· یا اینکه ... ( بقیه اش را شما بگین )
من که تلاش میکنم جزو یا اینکه های سوم باشم . شما چی ؟
حتی ممکنه شما مادر هم نشده باشید یا اصلا مرد باشید اما می تونین به من بگید که توی جامعه ما کدام گروه از این نگاه ها جدی تره ؟ یا بگین که برای جا انداختن چنین عظمتی بین زنان و مادران جامعه مون باید چکار کنیم ؟